نقد و بررسی «knock at the cabin»: چه کسی آنجاست؟
دختر بچهای که در جنگل مشغول جمعآوری ملخ است، با کسی ملاقات میکند که ممکن است – اگر این یک کتاب تصویری بود – بهعنوان یک غول دوستانه توصیف شود. بازوهای بزرگ او با خالکوبی پوشانده شده است، و رفتار او در خط ظریفی بین ملایم و ترسناک حرکت می کند. نام او لئونارد
دختر بچهای که در جنگل مشغول جمعآوری ملخ است، با کسی ملاقات میکند که ممکن است – اگر این یک کتاب تصویری بود – بهعنوان یک غول دوستانه توصیف شود. بازوهای بزرگ او با خالکوبی پوشانده شده است، و رفتار او در خط ظریفی بین ملایم و ترسناک حرکت می کند.
نام او لئونارد است و آشنای جدیدش که در آستانه ۸ سالگی است، ون نام دارد. از آنجایی که این فیلمی از M. Night Shyamalan است – و با در نظر گرفتن همه چیز، فیلمی بسیار خوب است – حال و هوای شومی در اطراف لبههای اولین برخورد آنها ایجاد میشود. رنگها به طرز عجیبی روشن هستند، نماهای کلوزآپ به شکلی عصبی هستند (Jarin Blaschke و Lowell A. Meyer مسئول فیلمبرداری ۳۵ میلیمتری هستند). موسیقی (توسط هردیس استفانس دوتیر) با تهدید زمزمه می کند. چیزی ترسناک در شرف وقوع است.
آنچه اتفاق میافتد نسخهای از آن چیزی است که دانشجویان سابق فلسفه و هوشمندان اینترنتی خوشحال از بحث و مناظره به عنوان مشکل ترولی، شاه بلوط بحثهای اخلاقی فرضی تشخیص میدهند. آیا نسخه کلاسیک می گوید، اگر این کار به این معنی بود که می توانید پنج نفر را در مسیر دیگر نجات دهید، با یک چرخ دستی یک نفر را زیر پا می گذارید؟ تغییری که لئونارد (دیو باتیستا) به ون (کریستن کوی) و خانوادهاش پیشنهاد میکند، در عین حال بزرگتر و صمیمیتر است. آیا برای جلوگیری از یک آخرالزمان جهانی خود یا کسی را که دوست داشتید قربانی می کنید؟
سریع فکر کنید! اما، شاید زیاد به پیشفرض و داربست روایی این هیجانانگیز متافیزیکی خارشآور، کلاستروفوبیک، که شیامالان (به همراه استیو دزموند و مایکل شرمن) از رمانی از پل ترمبلی اقتباس کرده است، فکر نکنید. لئونارد با سه مؤمن دیگر در سناریوی آخرالزمان همراه است: سابرینا (نیکی آموکا-برد)، آدریان (ابی کوین) و ردموند (روپرت گرینت). غریبه ها تا همین اواخر، دیدهای یکسانی از سیل، طاعون و تاریکی داشتند. آنها بر این باورند که این آبشار از فجایع اتفاق خواهد افتاد مگر اینکه ون یا یکی از پدرانش، اریک (جاناتان گروف) و اندرو (بن آلدریج)، داوطلبانه بمیرند.
چرا آنها؟ آیا به این دلیل است که اریک و اندرو یک زوج همجنس گرا هستند یا به این دلیل که آنها یک ملک تعطیلات بدشانس را اجاره کرده اند؟ مطمئناً اولین چیز نیست: سابرینا از طرف گروه اصرار دارد که “ما استخوان همجنس گرا در بدن خود نداریم.” حتی اگر این حقیقت نداشته باشد (ردموند در داستان پشت سر خود کمی زشتی دارد)، املاک و مستغلات توضیح قابل قبول تری به نظر می رسد. نام فیلم «در کابین ضربه بزنید» (کتاب «کابین در انتهای جهان» نام دارد) و خانه با موقعیت مکانی دورافتاده، قفسههای کتاب از کف تا سقف، صفحات چوبی تیره و سرداب عمیق، به نظر مکانی عالی برای میزبانی یک فیلم ترسناک است.
آیا «تق زدن در کابین» یکی از آن هاست؟ این موضوع دیگری برای بحث است. شیامالان گاهی اوقات به عنوان نویسنده ترسناک طبقه بندی می شود، اما برچسب ژانر همیشه با مضامین و روش های او مطابقت ندارد. در حالی که این فیلم پر تعلیق و (به طور محتاطانه) خونین است، بیشتر به افکار و احساسات لطیف علاقه دارد تا ترس یا شوک.
داستان حول یک پیچ و تاب هوشمندانه و قالیچه کش – یک امضای شیامالان گاهی خسته کننده، گاهی اوقات – آنقدر که بر روی یک سری از باینری های ساده متعادل شده است. یا لئونارد و دوستانش حقیقت را می گویند یا از ذهنشان خارج شده اند. اندرو و اریک آنها را باور خواهند کرد یا نه. اثربخشی فیلم بستگی به اتفاقاتی دارد که در مسیر پاسخها اتفاق میافتد و از این نظر شوخ طبعی و صمیمیت شیامالان به خوبی به او و مخاطب خدمت میکند.
با توجه به مضحک بودن کل ایده، او واقعاً کنجکاو است که بداند داشتن این نوع تجربه چگونه خواهد بود. چه لئونارد معلم مهربان مدرسه و پیامبر اکراهی باشد که ادعا می کند اوست یا رهبر یک فرقه کوچک و مرگبار روز قیامت باشد، او سعی می کند نسبت به مخمصه اسیران خود حساس باشد. قوانین بینایی او یا همکارانش را از انجام قربانی خود منع می کند، بنابراین آنها اریک و اندرو را در یک سمینار طولانی و گاه وحشیانه با پخش اخبار گاه به گاه برای تأکید بر استدلال خود درگیر می کنند.
چند فلش بک از زندگی اندرو و اریک به عنوان یک زوج – از جمله پذیرش ون توسط آنها – باعث می شود که آنها بیش از یک قربانی وحشت زده و عمومی به نظر برسند، در حالی که گهگاه اکشن مبهم را نیز باز می کنند. آلدریج و گروف هر کاری که از دستشان بر میآید انجام میدهند تا بر ملایمت شخصیتها غلبه کنند، اما فیلم واقعاً متعلق به باتیستا و کوی است، که خطر، جذابیت، شوخ طبعی و ذکاوتی را ارائه میکنند که حتی از دور قابل باور باشد.
کاش بیشتر از این بود در اینجا یک ابهت وجود دارد که به سختی می توان آن را فرو برد، و یک موج نهایی از احساسات که کاملاً به دست نیامده است. با تمام مهارت و حیلهگریاش، «در کابین ضربه بزنید» یک ملودرام شبه الهیاتی بیشازحد است که میتواند یک آزمایش فکری نیمه تمام باشد. این یک سواری هیجان انگیز در چرخ دستی اسباب بازی است.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 8 در انتظار بررسی : 8 انتشار یافته : ۰